باش تا پنجهٔ ناهید زند زخمه به چنگ
آورد اختر ما دامن مقصود به چنگ
خوش دلی ها رسد از شاخ هوس گوناگون
آرزوها دمد از باغ امل رنگارنگ
نور پاک احدی رفع کند ظلمت شرک
خلق پاک بشری محوکند نقشهٔ جنگ
هرکه را تیر و کمانی بود از غمزه به کف
نزند بر دل صاحب نظران تیر خدنگ
قهر نادان نکند آبروی علم به گور
دست ظالم نزند شیشهٔ انصاف به سنگ
بعد ازین دلبر بی مهر به رغم دل ما
ازتعمد نکند سوی رقیبان آهنگ
نکند بار دگر یار، جفا از سر قهر
نکشد بار دگر ناله بهار از دل تنگ